به گزارش میمتالز، سرمایهگذاران مطابق سنتی دیرینه در فروردین شاهد جذابیت روند معاملاتی در بورس هستند. وضعیت رو به اوج بازار سهام سبب شده سهامداران در روزهای اخیر با یک پرسش مهم دست به گریبان باشند. با توجه به وضعیت کنونی تالار شیشهای کدام استراتژی معاملاتی میتواند پرتفوی سهامداران را به پرتفویی برنده مبدل کند؟ آنطور که شواهد نشان میدهد اشباع قیمتی در بازارهای موازی بهویژه بازار ارز، مسکن و سکه طلا شرایطی را رقم زده تا سهامداران برای کسب سود موردنظر وارد بازار سهام شوند. شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران با افزایش ارتفاع ۱۴درصدی تنها طی ۱۲روز معاملاتی در صدر جدول بازدهی بازارها قرار دارد. این مهم رفتهرفته سرمایهگذاران را به سوی برخی از شرکتها هدایت خواهد کرد.
تعدیل نسبت P/ E سهمها در مقایسه با شاخص دومیلیونی سال ۹۹ موجب شده سرمایهگذاران با نگاه عمیقتری وضعیت بنیادی سهام مختلف را بررسی کنند. با این حال فارغ از طرحهای توسعهای و میزان بهرهوری بنگاهها برخی عوامل سبب شده گروهی از صنایع از جذابیت بیشتری برخوردار باشند. در شرایطی که دماسنج اصلی بازار سهام بعد از ۳۱ ماه درجا زدن، جایگاه ۲سالونیم گذشته خود را بازیافته است، اما سبد سرمایهگذاری معاملهگران بورسی با سطوح قبلی خود فاصله فاحشی دارد. این در حالی است که به اعتقاد کارشناسان بازار سرمایه، سهامداران با کنار گذاشتن «استراتژی دست وپاگیر احتیاط» میتوانند آنچه را در ماههای قبل از دست دادهاند مجددا به دست آورند.
برخی از تحلیلگران با بررسی آنچه در بازار سهام میگذرد به طور شفاف بر این نکته تاکید میکنند که فرصت ایجادشده برای اغلب سرمایهگذاران بهویژه سرمایهگذاران بلندمدت فرصتی خواهد بود تا با شناسایی فرصتهای بنیادی و تحلیلی در سهام شرکتها بازدهی معقول با حداقل ریسک را در بازار سهام به دست آورند. برآیند اظهارات تحلیلگران بورسی نشان میدهد در مقطع کنونی مناسبترین استراتژی برای سهامداران، «پایداری» است. این مهم در کنار گزینش سهام بنیادی از یک ترکیب برنده خبر میدهد.
«در هفته گذشته بازار سهام به دلیل عدم شفافیت در مساله عرضه خودرو در بورس کالا و حواشی اخبار مرتبط با این موضوع سهامداران را به لاک دفاعی فروبرد. گرچه این امر یادآور تبعات دخالت سیاستگذار در فرآیند شفافسازی معاملات گروه خودرویی است، اما این موضوع با توجه به بهبود وضعیت بازار سهام نمیتواند سد راه سرمایهگذاران برای دست یافتن به سود باشد. از این رو سهامداران با برخی تغییرات در پرتفوی خود میتوانند روند دادوستدهای بورسی را به نفع خود رقم بزنند.» فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه، ضمن بیان این مطلب در گفتگو با «دنیای اقتصاد» گفت: خلق ۱۷۰۰همت نقدینگی در حالی که اکثر بازارهای دارایی پتانسیل ویژهای برای رشد بیشتر ندارند میتواند مسیر ورود پول به سمت بازار سهام را سرعت و تسهیل بخشد.
برآوردها حاکی از آن است که سیاستهای سرکوبگرانه قیمتی در دو بازار ارز و سکه از سوی سیاستگذار تداوم یابد. این مهم سیگنال مهمی از اشباع قیمتی از این دو بازار مخابره میکند. به این ترتیب سرمایهگذاران تنها یک گزینه و یک مامن برای داراییهای ریالی خود متصور خواهند بود. بورس در شرایط فعلی تنها بازاری است که در سال گذشته نتوانسته خود را با انتظارات تورمی وفق دهد. به همین دلیل فرصت مناسبی در اختیار سرمایهگذاران قرار خواهد داد تا در مسیر همسانسازی با تورم، سرمایهگذاران را با خود همراه سازد. بهرغم بیمهریها و تصمیمات عجولانه سیاستگذاران در برخی ابعاد اقتصادی به نظر میرسد بورس با افزایش تقاضای موثر سهامی روبهرو شود. به گفته این کارشناس، استراتژی مطلوب برای سهامداران، «پایداری» است.
این مهم در کنار گزینش سهام بنیادی از یک ترکیب برنده خبر میدهد. بررسیها حاکی از آن است که در حدود ۵۰۰ شرکت فعال بورسی کماکان از پیک قیمتی خود نسبت به سال ۹۹ بین ۵۰ تا ۷۰درصد فاصله دارند. سهمهای اصطلاحا پروژهای که با تمرکز نقدینگی در سال ۹۹ افزایش یافتند در این گروه جای میگیرند. اغلب این سهام بیبنیاد هستند. اما در این مقطع سرمایهگذار فرصت اشتباه و خطا ندارد. به این ترتیب پرتفوی چیدهشده از سهام بنیادی که به شدت تحتتاثیر نرخ ارز و کامودیتیها هستند میتوانند کام سهامداران را در بلندمدت شیرین کنند. در توضیح این مطلب باید اذعان داشت که با توجه به اینکه اثرات افزایش نرخ ارز آزاد در سود عملیاتی این دسته از شرکتها لحاظ نشده است در آینده نزدیک برخی گروهها خود را با نرخ ارز آزاد وفق خواهند داد. شرکتهای پتروشمی، فولادی، پالایشی و گروههای غذایی به شرط پایداری میتوانند رضایتمندی سهامداران را رقم بزنند. به گفته او استراتژی «کوتاهمدت و نوسانگیری» در مقطع فعلی شاید نتواند پاسخگوی سهامداران باشد.
محمد شکری نیز از دیگر کارشناسانی است که بر استراتژی بلندمدت تاکید میکند. او در همین رابطه گفت: یکی از روشهای شناسایی صنایع پراهمیت از سوی سهامداران این است که متوجه رفتار سیاستگذار در قبال برخی صنایع باشند. به عنوان مثال وقتی دولت در باب سیاستگذاریهای دستوری به حیطه برخی صنایع وارد میشود، از یک پیام مهم پرده برمیدارد. برخی صنایع همچون پتروشیمیها که از سود سرشار و پتانسیل بالا برای سودسازی برخوردارند، سبب شده دولت نیز روی این صنایع در راستای کسب درآمد برنامهریزی کند. گزینش برخی صنایع از سوی دولت از آن جهت است که به عنوان مثال در گروه پتروشیمی سودی بیش از ۱۵۰هزار میلیارد تومان نهفته است. گزینش و انتخاب این دسته از سهام همواره مورد توجه دولت و سرمایهگذاران بوده است. به نظر میرسد شرکتهای با گردش مالی بالا در اولویت سرمایهگذاری هستند. شرکتهای با بالاترین درآمد حاصل از فروش از جمله گروههای فولادی، مس و هلدینگ خلیج فارس در اولویت هستند. گرچه گروههای مذکور ممکن است از سوی دولت مورد گزند واقع شوند و زیر تیغ برخی سیاستگذاریها قرار بگیرند، اما در مجموع گروههای سودسازی خواهند بود.
واقعیت امر این است که با کنار رفتن سیاستهای دستوری سرنوشت برخی صنایع وارد فاز جدیدی از تغییرات خواهد شد. به عنوان مثال در صورت حذف سیاستهای تحکمی، هر سهم فولاد مبارکه با ۸۷۰تومان افزایش روبهرو خواهد شد که هماکنون تحت تاثیر نرخ فروش دستوری از این سود محروم مانده است؛ بنابراین برخی گروهها از بستر مناسبی برای خیز قیمتی برخوردارند.
آنچه از ارقام معاملاتی روزهای قبل حاصل میشود این است که در روزهای پیشین عمدتا صنایع ریالی و گروههای کوچک مورد استقبال معاملهگران قرار داشتند. حال دلیل چنین اقبالی به گروههای مذکور میتواند به کمریسک بودن این دسته از سهام به دلیل در سایه ماندن گروههای فوق از دخالتهای دولتی بازگردد. علاوه بر آن، دلیل این اقبال نیز از سوی دیگر میتواند نشاتگرفته از جبران عقب ماندگی صنایع مذکور نسبت به ماههای اخیر باشد. ادامه سیاستهای انقباضی فدرال رزرو و ثبات قیمتهای جهانی در بخش کامودیتیها نیز از دیگر عواملی است که میتواند بخشی از جریان نقد را به سمت صنایع ریالی که عمدتا در سطوح ارزندهای هم هستند سوق دهد.
منبع: دنیای اقتصاد