میمتالز - یادداشتی از ایرج فاضلبخششی؛ مدیر پروژه، جوانان بدون انگیزه و هدف تنها برای دست یافتن به هر مدرک تحصیلی ممکن به دانشگاه هجوم میآورند و بخشی از بهترین سال و فرصتهای زندگی برای یادگیری را از دست میدهند. نتیجه این یورش، فارغالتحصیلی هزاران جوان است که علاقهای به رشته تحصیلی خود ندارند و بدتر از آن که این دسته از فارغالتحصیلان اگر موقعیت متناسب با مدرک تحصیلی خود نیز دست بیابند نه تنها سبب توسعه پایدار کشور نمیشوند بلکه سبب خسارت به برنامههای اجرایی کشور نیز میشوند.
این چالش ملی در تمام بخشهای تحصیلی امروز خود را نشان میدهد. وجود اساتید دانشگاهی که به جای تربیت متخصصین چالشگر، فارغالتحصیل بیانگیزه و عاشق مهاجرت تربیت میکنند و پزشکانی که حوصله گفتگو با بیمار و تشخیص دقیق بیماری را ندارند و مطابق با یک استاندارد پیش فرض برای بیمار خود دارو تجویز میکنند.
این مدرکگرایی به جایی رسیده است که برخی از دارندگان مدارک تحصیلی، نیاز به داشتن آن سطح مدرک تحصیلی برای انجام وظیفه محوله خود نیستند و در بازهای از زمان، هزینه دریافت این مدارک تحصیلی را از بودجه کشور یا بودجه سازمان نیمهدولتی که در آن مشغول به کار بودهاند، تامین کردهاند. این دسته از افراد، زمانی را که باید برای خدمت به سازمان و مردم صرف کرده و بابت آن دستمزد میگرفتند نه تنها در خدمت به سازمان سپری نکرده بلکه برای سازمان هزینه به وجود آوردهاند.
این نگاه به مدرک تحصیلی روزبهروز هزینه پنهان کشور و سازمانها را بالا برده و بهرهوری نیروی انسانی را کاهش داده است.
شاید مهمترین عامل ایجاد این چالش در کشور، عدم توجه به تعریف مقاطع تحصیلی و تعریف شغل است.
اگر به ساختار آموزشی کشور باور داشته باشیم بالاترین مدرک مورد نیاز در سازمانهای غیرپژوهشی کشور مدرک کارشناسی است و پس از آن تجربه و توانمندی افراد باید در تعیین دستمزد افراد ملاک قرار گیرد و تحصیلات بالاتر تنها میتواند در جهت یک انگیزه فردی انجام پذیرد.
در یک سازمان متکی بر بهرهوری دلیلی ندارد اگر شخصی با مدرک غیرکارشناسی در شغل سازمانی مشخصی به دلیل تجربه و یا آموزشهای کوتاهمدت تخصصی، توانمندی معادل یک کارشناس را دارا بود از مزایای و منافع شغلی متناسب با آن استفاده نکند و صرفا به دلیل داشتن مدرک کارشناسی، فردی با مدرک کارشناسی نامرتبط آن شغل را اشغال کند.
مدارک کارشناسی ارشد و یا دکترای تخصصی برای سازمانهای پژوهشی و آموزشی مناسب هستند و دلیل ندارد کشور هزینه تربیت بیش از نیاز کشور را از منابع ملی برای این دسته از فارغالتحصیلان صرف نماید، به ویژه در روش انتخاب فعلی که در عمل افراد بدون انگیزه و بدون تجربه وارد این مقاطع تحصیلی میشوند. شاید الزام به داشتن تجربه کاری (حداقل دو ساله) باید شرط ورود به این مقاطع تحصیلی باشد تا دانشجو بهره لازم از دانشاندوزی در مقاطع بالاتر ببرد.
من به عنوان یک مهندس با سی سال سابقه کار باید بگویم بسیار جای تاسف دارد که در زمان استخدام یک مهندس از نظر دانش کار هیچ تفاوتی در شرایط مساوی میان فارغالتحصیل کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا برای کار مهندسی وجود ندارد و این نشانگر ضعف ساختار آموزشی و از میان رفتن منابع ملی برای تربیت این جوانان هستند. برخی از اساتید که به این جوانان در این مقاطع تحصیلی آموزش دادهاند هیچگاه تجربه یک کار جدی را نداشتهاند. نکته جالب دیگر این است که شرط استخدام در دانشگاهها هم به صورتی است که افراد کمتجربه شانس بیشتری از نظر سنی برای استخدام دارند. انگار هدف گسترش بیشتر مدرکگرایی و عدم توجه به تجربه است. در حالی که اصل تشکیل دانشگاه در تاریخ تمدن، انتقال دانش و تجربه و مستندسازی تجربه و ایجاد دانش بوده است.
آموزش بالاتر از دیپلم نیز، مانند دیگر فعالیتهای اقتصادی کشور باید استراتژی بر اساس توسعه پایدار و نیازهای کشور داشته باشد. آموزش رایگان برای برگزیدگان علمی، نیاز و الزام کشور و نگهداری این برگزیدگان وظیفه ملی است. مدرکگرایی و تعداد بیش از نیاز فارغالتحصیلان دانشگاهی، سبب غربالهگرایی نامناسب افراد برای اشتغال شده است و این فرصت را ایجاد کرده تا افراد کمتوانمند و نامناسب با بهانه داشتن مدارک تحصیلی (و گاهی مدرک تحصیلی بالاتر) فرصت اشتغال افراد توانمند را بگیرند و به سیل مهاجرت نخبگان واقعی سرعت ببخشند.
کشور ما امروز به صدها کارگر ماهر و تکنسین و بهیار و ... نیازمند است و این نیاز در سالهای آینده بیشتر و بیشتر خواهد شد ولی به جای آنها، هزاران فارغالتحصیل در رشتههای مختلف در کشور تربیت شدهاند که هر کدام برای تحصیل از بخشی (بنا به دانشگاه محل تحصیل و نوع دانشگاه) از منابع مالی کشور استفاده کردهاند ولی در بازار کار محدود، فرصت شغلی لازم را به دست نیاوردهاند و در این میان بدتر آن که برخی از افرادی که این فرصتهای شغلی را به دلایل مختلف به دست گرفتهاند علاقه واقعی به انجام وظایف متناسب با رشته تحصیلی خود ندارند. این دسته از افراد در پیشرفت واقعی در شغل خود تلاش نمیکنند و باز به دنبال یک مدرک دیگر برای ارتقا شغلی هستند؛ بنابراین پیشنهاد میشود دولت به عنوان هدایتگر کشور در کاهش مدرکگرایی با اصلاح و حذف سطوح تحصیلی غیرنیازمند در مشاغل اقدام کند. چه نیاز است که نماینده مجلس از یک شهر کوچک دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی باشد ولی از مشکلات شهر و مردم آن بیخبر باشد.